داستانی عاشقانه در مورد راوی و واساندرا که در دانشگاه همکلاسی هستند ، اوایل با هم دوست هستند سپس عاشق همدیگر می شوند ، زمانی که تصمیم به ازدواج میگیرند با مخالفت والدین خود روبرو می شوند …
داستانی عاشقانه در مورد راوی و واساندرا که در دانشگاه همکلاسی هستند ، اوایل با هم دوست هستند سپس عاشق همدیگر می شوند ، زمانی که تصمیم به ازدواج میگیرند با مخالفت والدین خود روبرو می شوند …
چاندرا موهان رئیس یک اتحادیه است ؛ او بسیار سخت کوش و پرتلاش است ؛ در این بین آقای سینها که از کارمندان او است به قتل می رسد ، و چاندرا موهان به چندین سال زندان محکوم می شود ؛ اما بعد از آزادی اش از زندان …
وقتی بازرس یاداو به دو مجرم در حین انجام وظیفه شلیک می کند دلش به حال دو کودک یتیم آنها می سوزد و تصمیم می گیرد آنها را بزرگ کند…
…
یک دانشجو باید مسابقه ای که بین کالج ها برگزار می شود را ببرد تا بتواند کالج خود را از تخریب سازندگان املاک نجات دهد…
دو دوست جدایی ناپذیر که از بچگی با هم بزرگ شدند در خانه ای همراه یک بیوه زندگی می کنند …
یک پسر فقیر عاشق دختری زیبا می شود . او قصد ازدواج با این دختر را دارد اما با مخالفت مادرش مواجه است …
یک مرد جوان در یک کشور خارجی دچار مشکل می شود…
راوی کاپور روزی در حال عبور از رودخانه دختری زیبا را می بیند که در حال شنا می باشد ، او جذب این دختر می شود . اما بعد از مدتی سرنوشت باعث جدایی این دو می شود …
چنتو و بانت بیکار هستند و می توانند به دلیل کسب تجربه هر کاری انجام دهند. آنها در آگهی برای کارکنان مدیریت هتل در گوا شرکت می کنند و راه خود را می یابند …